طرحواره ایثار یا تله ایثار چیست؟ تا به حال، چیزی درباره آن شنیدهاید؟ اصلا واژه طرحواره کمی عجیب نیست؟ معنای آن را میدانید؟ اجازه بدهید که درباره این واژهها بیشتر برایتان بگوییم چون در روانشناسی و مطالعه روان انسانها نقش بسیار مهمی دارند. برای شرح طرحواره یا تله ایثار باید در ابتدا معنای طرحواره را برایتان شرح بدهیم. طرحواره همان نگاه و دیدی است که نسبت به مسائل مختلف در ذهنهای ما شکل میگیرد.
طرحوارهها میتوانند مثبت یا منفی باشند. دید و نگاهی که درباره یک موضوع در ذهن هر کس از دوران کودکی شکل میگیرد تا بزرگسالی هم ادامه مییابد و عواقب و نتایجش را شاهد خواهد بود. طرحوارهها همان الگوهایی هستند که در ذهن افراد از کودکی شکل میگیرند و باعث میشوند تا فرد نسبت به هر موضوعی تلقی و پیشبینی خاصی داشته باشد.
مثلا زمانی که یک فرد در کودکی بنا به شرایط خانوادگی به خاطر اشتباهات کوچکش بهشدت سرزنش میشود، در بزرگسالی هم با هر اشتباهی که از او سر میزند، انتظار دارد که مورد سرزنش و تنبیه قرار بگیرد؛ مثلا در محیط کار، در رابطه عاشقانه و… . با این تعریف به سراغ طرحواره ایثار خواهیم رفت.
طرحواره ایثار چیست؟
از طرحواره در بخش قبلی گفته شد. پس طرحواره در واقع الگو و بینشی ذهنی است که درباره آدمها و بهطور کلی دنیا در ذهنمان شکل میگیرد و موجب میشود که با دیدی که آنها نسبت به دنیا و آدمها به ما میدهند، موقعیتهای مختلف زندگی را پیشبینی کنیم و انتظاری مطابق با آن طرحوارهها از هر چیز در ذهنمان به وجود بیاید.
اما طرحواره ایثار چیست؟ طرحواره ایثار یا self-sacrifice هم نوعی از تلهها و طرحوارههایی است که در ذهن برخی از افراد وجود دارد و به موجب آن، مدام دوست دارند که به نیازهای دیگران دقت و توجه داشته باشند و خود را برای دیگران فدا کنند. در واقع، کسانی که اسیر تله ایثار هستند، به شکلی افراطی میخواهند دست به ازخودگذشتگی و فداکاری برای دیگران بزنند.
ایثار بهطور کلی به معنای فداکردن خود برای رساندن دیگران به خواستهها و نیازهایشان است. ایثارکردن یعنی از خودگذشتن. حالا زمانی که چنین عملی حالتی افراطی و بیش از حد به خود میگیرد، یعنی فرد در طرحواره ایثار افتاده است. اما چرا چنین چیزی رخ میدهد و نشانههای دقیقتر اسیرشدن در طرحواره ایثار چیست؟
نشانههای اسارت در طرحواره ایثار چیست؟
کسانی که دچار طرحواره ایثار هستند، از خودگذشتگیهای بیجا و بیمعنی از خود بروز میدهند. اگر بخواهیم به زبان سادهتر بگوییم، این دسته از افراد، خود را برای دیگران به آب و آتش میزنند. فداکاری و ایثار در زندگی نقش مهمی دارد اما اگر حد و مرزهای آن را رد کنیم، دیگر به خودمان ضرباتی جدی وارد خواهد شد.
نشانهها و علائم
از نشانههای دیگر این افراد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- فرد اسیر در این تله همیشه نیازها و خواستههای دیگران را بر نیازها و خواستههای خود ارجح میداند. بهطوری که اگر به خود قبل از دیگران رسیدگی کند، احساس تقصیر و گناه بر وجودش سایه میاندازد.
- از دید و نگاه دیگران، این فرد کسی است که برای دیگران حاضر است هر کاری انجام بدهد اما برای خودش در زندگی گام برنمیدارد و رسیدگیهای لازم را به وضعیت زندگی خود ندارد.
- حتی در زمانی که وقت اندکی برای این فرد وجود دارد و کارهای شخصیاش در اولویت هستند، آنها را رها میکند و به دیگران میرسد.
- افراد اسیر در تله ایثار دوست ندارند که دیگران برایشان کاری انجام بدهد. یعنی حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند از دیگران درخواست کمک کنند.
علائم دیگر
- «نه گفتن» برای این دسته از افراد کار دشواری است و خواستههای دیگران از خود را میپذیرند و حتی به رغم اینکه گاهی علاقهای به انجام درخواستهای دیگران ندارند، آنها را انجام میدهند.
- بیتوقع به دیگران کمککردن برای این دسته از افراد لذتبخش است. اگرچه این ویژگی بسیار معنوی و ارزشمند به شمار میآید اما زمانی که از حد بگذرد، فرد را از دایره رفتار عادی و طبیعی خارج میکند.
- احساس مسئولیت بیش از حد افراد اسیر در این تله به شکلی است که باعث اتلاف وقت و انرژیشان میشود و دیگر زمانی برای پیشبرد اهداف شخصیشان ندارند.
- محبت و مهربانی بیش از حد این افراد به دیگران، در نهایت آنها را به ورطهای از اندوه میکشاند. اندوهی که این حس را به آنها منتقل میسازد که انگار دیگران در حال سواستفاده از مهرشان هستند.
اگر شما هم چنین نشانههایی را در خود میبینید، باید شاخکهایتان را کمی تیزتر کنید. شناخت تله ایثار خیلی مهم است. چون در ظاهر، کسانی که به آن دچارند، افرادی بهشدت نیکوکار به نظر میرسند و ظاهرا، کاری که میکنند بسیار صحیح و انسانی است. اما واقعیت چیز دیگری میگوید: چنین شکلی از ایثار در مقابل دیگران اصلا طبیعی نیست.
چرا افراد در تله ایثار اسیر میشوند؟ علت چیست؟
رفتارشناسی انسانها مقولهای بسیار پیچیده است و نمیتوان بهسادگی درباره آنها صحبت کرد. اما مطالعات روانشناسی نشان میدهد که دلایلی برای شکلگیری ازخودگذشتگی بیش از حد وجود دارد. مثلا:
- زمانی که والدین در خانواده از کودک خود بیش از حد انتظار دارند، کودکی تربیت خواهند کرد که خود را مدام ملزم به رفع انتظارات دیگران میکند. انتظارات غیرمعقول و بیش از اندازه از یک کودک موجبات هُلدادن او به طرحواره ایثار را فراهم میکند. مثلا محولکردن کارهای خانه به کودک میتواند باعث شکلگیری طرحواره ایثار شود.
- کمککردن امری پسندیده است و ابعاد مثبت بسیار زیادی دارد. اما زمانی که کمککردن بیش از حد لازم و بیمورد باشد، به فرد آسیب وارد خواهد شد. حالا زمانی که در یک خانواده، شکل افراطی کمککردن به دیگران مدام به کودک تبلیغ شود و در ازای انجام چنین کاری، تشویق هم صورت بگیرد، کودک در آینده در ورطه تله ایثار قرار خواهد گرفت.
دلایل دیگر
- اگر کودکی در شرایطی رشد یابد که مسئولیتهای سنگینی بنا به جبر زمانه بر شانههایش گذاشته شود هم احتمالا در بزرگسالی ایثارگری بیش از حدی را در وجودش رشد خواهد داد. مثلا در صورتی که در خانواده به خاطر نبود والدین یا بیماری آنها، کودک مجبور به انجام وظایف بزرگسالان شود یا وظیفه رسیدگی به خواهر و برادرهایش به گردن او باشد به ورود به تله ایثار نزدیک خواهد بود.
- طرحواره ایثار ابعاد مختلفی دارد. مثلا رسیدگینکردن والدین به فرزندان هم از جمله مواردی است که میتواند حسی متضاد را در وجود کودک شعلهور کند. یعنی کودک با پذیرش ایثار و فداکاری زیاد در بزرگسالی، سعی میکند خلأ و حفرههایی که در کودکی تجربه کرده، به نوعی در زندگیاش جبران نماید و نقشی متضاد با والدینش در زندگی میپذیرد و بیش از حد لازم به دیگران رسیدگی میکند.
پس شکلگیری شخصیت طرحواره ایثار یعنی بدلشدن به کسی که در چنین موقعیتی قرار میگیرد و با فداکاری بیش از حد در زندگی نقشآفرینی میکند، دلایل متعددی دارد.
به شخصیت طرحواره ایثار نگاهی دقیقتر داشته باشیم
طرحواره ایثار به طرحواره اطاعت شباهت دارد اما هر یک دارای ویژگیهای مخصوص به خود هستند. آنچه باعث میشود، هر دو تا حدی مشابه به نظر برسند، میل شخصیت درگیر آنها به ارضای نیازهای دیگران است. کسی که شخصیت طرحواره ایثار دارد مانند فردی با شخصیت طرحواره اطاعت خواهان رسیدگی به نیازهای دیگران است اما با این تفاوت که ارضای نیازهای دیگران مطابق میل و خواسته خودش پیش میرود.
فرد دچار طرحواره اطاعت این تلاش برای ارضای نیازهای دیگران را از روی میل خود انجام نمیدهد اما ایثارگرانی که بیمارگونه در پی فداکاری برای دیگران هستند، از این ایثار خود لذت میبرند و چنانچه نتوانند برای دیگران فداکاری کنند، احساس گناه به آنها دست میدهد.
شخصیتی که دچار ایثارگری بیمارگونه است، اصلا و ابدا رنج دیگران را برنمیتابد. او حاضر است، هر کاری انجام بدهد تا مشکل دیگران رفع شود. چنین چیزی با خیرخواهی فرق دارد. چرا؟ چون فرد از زندگی عادی و طبیعی خود بازخواهد ماند. چنین شخصیتهایی در مقابل اینهمه از خودگذشتگی که از خود نشان میدهند، میلی به دریافت کمک از دیگران ندارند و اگر کسی بخواهد برایشان قدمی بردارد، اصلا خشنود نمیشوند.
خیرخواهی یا ایثار مریضگونه؟
این ویژگی یعنی فداکاری بیمارگونه نباید با خیرخواهی اشتباه گرفته شود. چرا؟ به دلیل اینکه خیرخواهی و فداکاریِ معقول فرسنگها با نتایج و عوارضی که ایثارگری بیمارگونه به وجود میآورد، متفاوت است. افراد دچار و درگیر طرحواره ایثار بعد از اینکه در کمککردن به دیگران غرق میشوند، احساسی منفی به سراغشان میآید.
آنها خودخواسته به سوی دیگران میروند و برای کمککردن اقدام میکنند اما بعد از مدتی، این حس در وجودشان پا میگیرد که انگار دیگران آنها را به چنین ورطهای کشاندهاند و احساس مورد سواستفاده قرارگرفتن به آنها دست میدهد.
درمان افراد دچار به ایثار افراطی چگونه است؟
بدیهی است که افراد درگیر تله ایثار نیاز به درمان دارند. نمیشود فرصت کوتاه زندگی را با دستوپنجه نرمکردن با انبوهی از احساسات ناخوشایند و نیازهای ارضانشده از دست داد. پس اگر احساس می کنید که به نوعی در طرحواره ایثار اسیر شدهاید، باید به فکر درمان آن باشید.
کسی که دچار فداکاری بیش از حد است، باید غیرعادیبودن وضعیت خود را بپذیرد و فکر نکند که کارهایش بهشدت ارزشمند بوده یا خودش بسیار از دیگران قویتر است. او باید درک کند که همه انسانها نیاز به داشتن آرامش و فضایی دارند که بخشی از آن خصوصی و بخشی از آن اجتماعی است.
باید توازن و تعادل میان این دو بخش زندگی وجود داشته باشد و افراد بدون رفع خواستهها و نیازهایشان، به دنبال دادن سرویس بیش از حد به دیگران نباشند.
مراحل درمان
افرادی که به طرحواره ایثار دچارند، معمولا هیجانات و احساسات سرکوبشده بسیاری در وجودشان دارند که باید به آنها رسیدگی شود.برنامه درمان طرحواره ایثار میتواند به شرح زیر باشد:
- قبول وضعیت: یکی از مهمترین گامهایی که هر شخص باید در روند درمان بیماریها و مشکلات مختلف خود بردارد، پذیرش مشکل و وضعیت است. فرد باید به این بینش برسد که فداکاریها و ازخودگذشتگیهایش حالتی بیمارگونه و غیرعادی دارند.
- توجه به نیازهای ارضانشده: فرد باید نگاهی دقیق به خود داشته باشد و ببیند که کدام نیازها و خواستههایش در مسیر فداکاریهای بیمورد نادیده گرفته شدهاند و ارضانشده باقی ماندهاند. در واقع، در این مرحله، فرد باید خود را در آغوش بگیرد و با خود همدردی کند.
- تغییر رفتار: در این مرحله از درمان فرد باید شروع به ایجاد تغییراتی در رفتارهایش کند. مثلا از دادن خدمات بیش از حد به دیگران خودداری کند، دریافت کمک از دیگران را تمرین نماید و از همه مهمتر، مهارت «نهگفتن» را در خودش رشد بدهد.
شما هم در تله ایثار گرفتار هستید؟ به نظرتان بیش از اندازه خود را برای دیگران فدا میکنید؟ شاید وقت آن رسیده که دست به کار شوید و تغییر را تجربه کنید. اگر خاطره یا موردی خاص از فداکاریهای بیمورد در پروندهتان هست، برایمان از آنها بگویید. منتظر خاطرهها و تجربههایتان هستیم.
دیدگاهها (0)