دوست داشتن را حتما تجربه کردهاید. دیدهاید که با چه دنیای عمیق و وسیعی روبهرو هستیم؟ دوستداشتن دارای سطوح و انواع مختلفی است. برخی معتقدند که عشق باعث میشود که دنیا بچرخد و بگردد و سر پا بماند. اما واقعا این طور است؟ آیا همیشه این دوست داشتن است که باعث میشود تا سر حال و شاد باشیم؟ پاسخ هم بله است و هم نه. عشق همانقدر که میتواند سازنده باشد، قابلیت ویرانگری هم دارد. دوستداشتن هم همین است. برای اینکه از دنیای عشق و دوستی بیشتر بدانید، باید تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.
مقایسه کنید:دوست داشتن در مقابل عشق
روانشناسان معتقدند که عشق رمانتیک از سه بخش و عنصر تشکیل میشود:
- نزدیکی؛
- وابستگی؛
- توجه و مراقبت.
اینها مشخصات عشق است که با دوزها و شدتهای مختلف رخ میدهد. اما در برخی از مواقع، از کسی خوشمان میآید؛ یعنی دوست داریم که با او اوقاتی را بگذرانیم و دور و برش باشیم. این یعنی دوست داشتن و لزوما نمیتوان نامش را عشق گذاشت.
احساسات در عاشقی بسیار عمیقتر و شدیدتر هستند. برای مثال، کسی که عاشق میشود دوست دارد که نزدیکی و صمیمیت را در ابعاد مختلفی با فرد موردنظرش تجربه کند. زمانی که عاشق کسی میشوید همه احساساتتان نسبت به او پررنگتر میشود اما وقتی که کسی را دوست دارید، همهچیز در حد مطلوب و خوشایند باقی میماند و مرزهای افراط را درنمینوردید.
عشق باعث میشود که به دیدن و حسکردن فرد دیگر نیازی شدید پیدا کنید، توجه و مراقبت زیادی هم نسبت به او به خرج بدهید. این احساسات در زمانی که پای دوست داشتن به میان است، همیشه خود را نشان نمیدهند.
انواع عشق؛ عشق شورانگیز یا عشق همدلانه
بعضی از روانشناسان معتقدند که عشق را میتوان به دو دسته عشق همدلانه و شورانگیز هم تقسیم کرد. در عشق همدلانه، دو نفر نسبت به هم احساس احترام را تجربه میکنند، به هم محبت میورزند و البته اعتماد هم عضوی لاینفک از رابطهشان است.
در مقابل این رابطه، شاهد نوع دیگری از عشق یعنی عشق شورانگیز هستیم. در عشق شورانگیز، دوست داشتن خود را به شکلهای اغراقآمیزتری نشان میدهد. پای جذابیتهای جنسی هم به میان است و دو طرف از این نظر هم به سمت یکدیگر کشیده میشوند.
دو فرد عاشق احساس میکنند که حضورشان در کنار یکدیگر است که آرامش نهایی را برایشان به همراه میآورد و احساسات شدیدی نسبت به هم دارند. یعنی آن توجه و مراقبتی که در انواع دیگر عشق و دوست داشتن هم دیده میشود در این حالت دوز و شدت بالاتری دارد. جالب است بدانید که چنین عشقی معمولا بین ۶ تا ۳۰ ماه تداوم دارد. البته این قانونی کلی نیست ولی تجربه و مطالعات به چنین رقمی رسیده است.
عشق را انتخاب کنیم یا دوست داشتن؟
با توجه به چیزهایی که تا اینجا گفته شد و در نظرگرفتن اینکه عشق سوزان و پرحرارت معمولا دوام زیادی ندارد، چه نتیجهگیریهایی میکنید؟ آیا دوست داشتن را مهمتر از عشق میدانید؟ واقعیت این است که درباره این دو مقوله نمیتوان مقایسهای به خرج داد.
اصلا لزومی ندارد که بخواهیم از میان عشق و انواعش یا دوست داشتن به انتخاب برسیم. این دو نوع حس در زندگی رخ میدهند. کنترل خاصی روی آنها وجود ندارد. هر شخص بنا به تجربههایی که در زندگی دارد، احتمال دارد که دوزها و سطوح مختلفی از عشق یا دوست داشتن را تجربه کند. شاید هم بهطور مشخص، عشق در زندگی رخ ندهد.
اما در هر حال، نمیتواند درباره برتری هیچیک بر دیگری به نتیجهگیری خاصی رسید. کیفیت عشق و دوست داشتن هم در زندگیِ هر فرد با دیگری متفاوت خواهد بود. در نتیجه، مقایسهکردن و رسیدن به حکمی کلی درباره برتری هر یک کاری بیهوده به نظر میرسد. ضمن اینکه هیچ یک از این دو گزینه یعنی عاشقی یا دوستداشتن دیگری با برنامه و حساب پیش نمیآید و بیشتر شبیه اتفاقی در زندگیاند که تبلور تجربهها، سلایق، خاطرات و تصمیمگیریهای فردی هستند.
عناصر دیگر عشق را میشناسید؟
در عشق و شکل رقیقتر آن دوست داشتن عناصری وجود دارند که شناختشان خالی از لطف نیست و در مدیریت روابط به کمکتان خواهند آمد. درست است که عشق یا دوستی بهطور اجتنابناپذیر رخ میدهند اما با شناخت ابعاد مختلف آنها میتوان به درک بهتری رسید و روابط را به شکل دقیقتر و بهرهورتری کنترل کرد.
در هر رابطهای تعهد، صمیمیت و شور باعث میشوند که مدت آن طولانی و پردوام باشد یا سریع طومارش در هم پیچیده شود. ترکیب این سه عنصر به میزانهای مختلف موجب میشود که عشق و دوست داشتن، انواع گوناگونی به خود بگیرند. هر چقدر که تناسب میان این سه عامل تشکیلدهنده روابط عشقی بیشتر باشد، دوام و ماندگاری احساس هم بیشتر خواهد شد.
اما زمانی که یکی از دو مورد دیگر بیشتر است، یا اصلا یکی در غیبت کامل به سر میبرد، توازن و تعادل رابطه به هم میخورد و در مدت کوتاهی هم شاهد از بینرفتن یا به بار آوردن خسارتهای عاطفی ناشی از آن برای طرفین خواهیم بود.
جمعبندی درباره عشق و دوست داشتن
عشق و دوست داشتن را میتوان در دستهبندیهای مختلف گنجاند. اما واقعیت این است که نام محبت و دوستی را هر چه که بگذاریم، فرقی ندارد. دوستی، عشق، توجه و محبت انسانها به یکدیگر است که به این دنیای خاکی معنا داده و زندگی را خوشایند میکند. هیچچیز مانند عشق و محبت نمیتواند حفرههای خالی قلب آدمی را پر کند.
پس تا جایی که میتوانید به یکدیگر عشق و محبت بورزید که بنیاد هستی بر پایه عشق است. شاید شما هم شنیده باشید که برخی معتقدند، دوست داشتن برتر از عشق است و خطکشیهایی در این زمینه ارائه میدهند و…، به نظر ما که این جملات و نظریات به درد کتابهای شاعرانه میخورد. خطکشی و محدودیتها را از احساسات شریف آدمی برداریم و گاهی خودمان را به دست روزگار بسپاریم. موافقید؟
این را هم فراموش نکنید که زندگی بر مدار محبت و دوستی میچرخد. پس عشقورزی و محبت را در شکلها و شیوههای مختلف در زندگیتان جاری کنید که ضرر نخواهید کرد. حالا نظر شما چیست؟ عشق یا دوست داشتن ؟ از تفکر خودتان در این زمینه برایمان بیشتر بگویید. منتظر نظراتتان در پایین این مقاله هستیم. رویکردهایتان برای ما مهم است.
برگرفته از: https://www.verywellmind.com
سلام،میخواستم بدونم که آیا دوست داشتن واقعی وازته دل باعشق واقعی وآتشین فرق دارد